همه کسانی که عاشق سفر هستن معمولا یه سبک سفر رو برای خودشون انتخاب میکنن و به همون شکل سفر میکنن، عده ای تنها و یه تعدادی هم به صورت گروهی یا با همسرشون. منصوره فراهانی یه دختر ایرانیه که سالها پیش بحاطر علاقش به سفر و ادامه تحصیل به لندن مهاجرت کرد و اونجا بعد از آشنایی با شخصی ایتالیایی سفرهاش رو شروع کرد و سفرنامه‌ها و فیلم‌هایش را در وب سایتش منتشر می‌کند. تو این پست میتونین گفتگوی اختصاصی مپگرد با منصوره فراهانی رو بخونید.

خودتو یکم معرفی کن

من منصوره فراهانی اهل تهران هستم که به همراه همسرم برونو فیلپونه جهانگردی می‌کنم، دقیق‌تر بگم ما یک زوج ایرانی-ایتالیایی هستیم که در شهر لندن (هر دو دور از خانواده‌هامون) ساکن هستیم و به دور دنیا سفر می‌کنیم. تا الان هم به ۲۰ کشور سفر کردیم و سفرهامون ادامه دارند. سفر کردن برای ما هم تفریح هست و هم راهی برای یادگرفتن. هر سفر میتونه پر از شادی، لذت، مشکل و حادثه و لحظه های عجیب و غریب باشه. هر سفری که میریم به هم بیش از پیش نزدیک‌تر می‌شیم.

معمولا سفرهات چقدر طول می کشن؟ دوری از خانواده و … اذیتت نمی کنه؟

دوری خانواده سخت هست، اما بلاخره هر چیزی که آدم بدست میاره باید یک سری چیزها رو از دست بده و البته ما در سفرها خانواده هامون رو می بینیم یعنی یه طوری اونها را هم مجبور به سفر کردیم.

چی شد که تصمیم گرفتی ماجراجویی رو شروع کنی و این مدل سفر کردن رو انتخاب کنی؟

علاقه به سفر و دیدن مکان‌های جدید از همون کودکی، زمانی که با خانواده‌ام مسافرت می‌رفتم، در من شکل گرفت. دیدن دنیا به تدریج تبدیل به آرزویی شد که میدونستم باید براش تلاش کنم، شاید در سن کم نمیدونستم از کجا باید شروع کنم، اما میدونستم که باید از جایی شروع کنم.

اولین سفر ماجراجوییت به کجا بود؟

من از ۱۷ سالگی وارد خبرنگاری شدم و بعضی از سفرهام رو به عنوان ماموریت کاری به مکان‌هایی که توریستی نبود آغاز کردم و در ۹ سال خبرنگاری در ایران به کویر ملی، قصر بهرام، زابل و زاهدان و خیلی از نقاط دیگه ایران سفر کردم. البته به جز سفرهای کاری از هر فصت و مرخصی که داشتم برای سفر داخلی و خارجی استفاده می‌کردم.

علاقه به سفر و شناخت به فرهنگ‌ها باعث شد تا زبان انگلیسی و بعد از اون زبان اسپانیایی رو یاد بگیرم. هر چی جلوتر می‌رفتم این علاقه بیشتر در وجودم ریشه می‌کرد، واسه همین برای تحصیل در مقطع فوق لیسانس مدیریت بین‌المللی توریسم به بریتانیا رفتم. در شهر لندن با همسرم، برونو آشنا شدم و سفرهامون رو با هم ادامه دادیم.

ما از هر فرصتی که بتونیم برای سفر رفتن استفاده می‌کنیم تا یک برنامه فرار از زندگی روزمره بریزیم و سفر کنیم، این فرار میتونه گردش یک روزه با دوچرخه به دل طبیعت یا اطراف شهر باشه یا سفر آخر هفته به یه شهر یا کشور دیگه.

ما سفرهامون رو به سبک خاصی محدود نمی‌کنیم، از سفر ارزان تا لوکس رو با توجه به موقعیت و شرایطی که برامون پیش میاد تجربه می‌کنیم و برای سفرهامون از همه نوع وسیله نقلیه از پیاده، دوچرخه تا ماشین و قطار و هواپیما و قایق استفاده می کنیم.

هزینه سفرهات رو معمولا چطوری تامین می کنی؟

ما در حال حاضر به صورت نیمه وقت سفر می‌کنیم و برای سفر بلند مدت برنامه‌ریزی می‌کنیم. ما هر دو در لندن کار می‌کنیم و برای سفر پول جمع می‌کنیم و برنامه‌ریزی می‌کنیم. به نوعی بودجه‌ای رو از درآمدمون به سفر اختصاص میدیم. صرفه جویی رو اصل میدونیم و وسایل غیر ضروری نمی‌خریم و ترجیح میدیم پولمون رو برای سفر کردن هزینه کنیم.

هدفی که دنبال می کنی چیه و فکر میکنی 5 سال آینده کجا باشی و در چه حالی؟

ما نه تنها سفر می‌کنیم، بلکه تجربیات سفرهامون رو در وب سایتی که داریم و شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌ذاریم، چون میخوایم نشون بدیم اگه ما میتونیم سفر کنیم و به ماجراجویی بپردازیم، دیگران هم میتونن. ما بر این باوریم که اگه مردم بیشتر سفر می کردند، احتمالا نژادپرستی، دعواها و ستیزها، تفکرات تبعیض نژادی‌‌ و جنگ‌ها جای خودشون رو به صلح، آرامش و شادی می دادند.

ما قصد داریم برای مدتی خانه و محل اقامت نداشته باشیم و از شهر به شهر دیگر و از کشور به کشور دیگر سفر کنیم. برای ۵ سال آینده فکر می کنم این کار برناممون این باشه.

تا حالا به کجاها سفر کردی و بهترین سفری که داشتی کجا بوده؟

ما تا حالا به 21 کشور سفر کردیم. ایران، ایتالیا، فرانسه، گامبیا، عربستان سعودی، سوریه، سوئد، فرانسه، موناکو، واتیکان، بلژیک، سوییس، جمهوری چک، اسکاتلند، ولز، لهستان، تایلند، هلند، اسپانیاُ،‌امارات متحده عربی،‌ترکیه.

بهترین سفری که هر دوی ما انجام دادیم سفر تنهایی ما به شهر لندن بود، چون اگه من از تهران در خاورمیانه، برونو از شهری کوچک در ایتالیا این سفر رو انجام نداده بودیم بهترین لحظات زندگیمون رقم نمی‌خورد. ما از اینکه این سفر رو انجام دادیم خیلی خوشحالیم چون این سفر آغاز تشکیل یک خانواده بود.

بهترین تجربه یا خاطره ای که تو این مدت باهاش روبرو شدی چی بوده؟

انتخاب بهترین سفری که هر دو با هم اون رو تجربه کردیم خیلی سخته، چون همه سفرها به نوعی بهترین بودند، اما شاید بشه گفت هیجان‌انگیزترین و عجیب‌ترین و آموزنده‌ترین سفر ما سفر به گامبیا، کشوری بسیار کوچک در غرب آفریقا بود. سفر به گامبیا اولین سفر ما به آفریقا بود و انگار در تونل زمان به گذشته، زمانی که تکنولوژی وجود نداشت برگشته بودیم. جایی که مردم بدون داشتن امکانات اولیه شاد بودند و لبخند می‌زدند و از دنیای مدرن خانه‌هایی با قفل‌های رنگین خبری نداشتند.

اگه بخوای بهترین جاهایی که تو ایران سفر کردی رو نام ببری کجاهان؟ و چرا؟

اما اگه بخوام در مورد بهترین جا در ایران صحبت کنم، باز هم انتخاب بهترین جا سخته، اما میتونم بگم که من به استان سیستان و بلوچستان علاقه خاصی دارم، این استان با اینکه خیلی خشک و بی‌آب هست، اما مردم خون گرمی داره که دلهاشون دریاست و البته شهر تهران رو هم به دلیل حضور خانواده‌ام و تمام خاطره‌هایی که دارم بیش از هرجای ایران دوست دارم.

اگه بخوام مکانی رو در ایران معرفی کنم، کویرهای ایران و گردنه حیران و جاده اسالم به خلخال رو توصیه می‌کنم.

بهترین فیلم هایی که دیدی یا کتاب هایی که خوندی و ازشون الهام گرفتی؟

از اونجایی که در زمینه گردشگری و سفر می‌نویسم، در این زمینه کتاب و فیلم زیادی دیدم و از اونجا که در تابستان آینده قراره ۵ کشور رو رکاب بزنیم کتاب‌هایی از سفرنامه‌های افرادی که دور دنیا رو با دوچرخه رفتند خوندم، که کتابی که بیشتر از همه من رو جذب کرد، کتاب تام بروس دوچرخه‌سواری ولزی بود که در ۲۸۰ روز، دور دنیا رو رکاب زده بود.

برای آینده‌ای نه چندان دور برنامه داریم تا حداقل برای یک سال از کار ثابت رها بشیم و در این سال هر هفته یا هر ماه در یک کشور اقامت داشته باشیم.

این مطلب در سایت مپگرد منتشر شده است.